شیعه نمی خواهد امام حسین (ع) شناخته شود!

 

شیعه هزاران برابر بیشتر از یزید بدعت در دین آورده است.
 
 
 
 

، مدیر شبکه وهابی وصال فارسی در اظهاراتی به تطهیر یزید پرداخته و وی را هزاران برابر بهتر از شیعیان معرفی کرده و گفت: «یزید یک درصد بدعت های شیعه را نداشته است ولی شیعه هزاران برابر یزید بدعت در دین آورده است.»!!
مدیر این شبکه وهابی جرم یزید را اندک دانسته و اظهار داشت: «یزید فقط به خاطر یک اشتباه آن هم موروثی کردن خلافت و کشتن امام حسین (ع) متهم است.»
وی با منحرف کردن قیام امام حسین (ع) و با هدف مقابله با هدف آن حضرت تصریح کرد: «اعتراض امام حسین (ع) به این بود که چرا یزید مثل عمر و ابوبکر حکومت نمی کند و در نتیجه در این راه کشته شد پس حسین(ع) شهید راه خلافت است نه شهید راه امامت، ولی شیعه امروز نمی خواهد حسین(ع) واقعی به مردم معرفی شود و حادثه عاشورا را تشیع به فاجعه عاشورا تبدیل کرده است.»!!

گفته این کارشناس وهابی در حالی بیان می شود که خود اهل سنت نیز در منابع خود در مورد مقدس بودن قیام امام حسین (ع) روایات فراوانی وارد شده است.
لازم است است در اینجا مختصر توضیحی برای این کارشناس نا آگاه وهابی بدهیم:
علل قیام امام حسین (ع)
در مورد علل و انگیزه قیام امام حسین (علیه السلام) آنچه به اختصار می توان اشاره کرد بدین قرار است:

1-بیعت خواهی یزید: یزید به والی خود در مدینه نوشت: «حسین و عبدالله بن زبیر و عبدالله بن عمر را احضار نموده و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت نکردند آنها را گردن بزن و سرشان را برای من به شام بفرست.»
و امام در جواب فرمود: «هنگامی که امت اسلامی به پیشوائی مثل یزید گرفتار گردد باید فاتحه اسلام را خواند[1]. و بدین جهت از بیعت با یزید امتناع ورزید.»
2- دعوت مردم کوفه از امام (ع) و اقامه حجت بر امام (ع): به جهت اینکه وظیفه امام این است که در صورت آماده بودن زمینه، در جامعه اسلامی حکومت حقه اسلامی را تشکیل دهد و بحسب ظاهر چنین زمینه ای آماده بود، چون مردم کوفه با ارسال حدود 12 هزار نامه برای امام (ع) آمادگی خود را برای کمک به امام با لشکر صد هزار نفری اعلان نمودند[2]، معلوم است که اگر امام اجابت نمی فرمود، چه بسا در برابر خدا و امت اسلامی و تاریخ مسئول بوده و مواخذه می گردید.
خلافت و حکومت، حق مسلم آن حضرت بوده است، چنانکه فرموده: «به جانم قسم امام نیست مگر آنکه به کتاب خدا عمل کند و به عدل و قسط رفتار نماید و بر حسب قانون و حق مجازات کند و خود را در مسیر رضای خدا قرار دهد[3]و روشن است در آن زمان تنها کسی که بتواند همه این شرائط را به طور کامل رعایت نماید خود امام علیه السلام بوده اند.»
3-اصلاح امت و مبارزه با فساد: چنانکه خود حضرت فرمود: «انگیزه ام از قیام، اصلاح امت جدم رسول خدا است[4]. و به عبارت دیگر یکی از علل قیام امام حسین (ع) زنده کردن ارزش های اسلامی بوده است. همان ارزش هایی که حکومت اموی سعی می نموده آنها را نابود کند. برخی از ارزش هایی که حکومت بنی امیه سعی در محو آن داشت بدین قرار است:
الف- وحدت اسلامی، حکومت بنی امیه از طریق احیای تعصبات قبیله ای و وادار کردن شعرای قبایل بر هجو قبیله رقیب، و نیز از طریق ایجاد اختلاف میان اعراب اصیل و موالی، سعی می کرد ریشه های وحدت اسلامی را متزلزل کند. در حالی که شکوه و عظمت اسلام وابسته به همین وحدت میان امت اسلامی است.
ب- حریت: منطق حکومت اموی شمشیر و شکنجه و ترس و ارعاب بود و از این طریق حریت و آزادی و آزادگی را از میان امت اسلامی برداشته بودند ولی امام با شهادت خود درس آزادی و آزادگی به مردم داد. و مردم نیز برای بدست آوردن حریت بعد از شهادت امام حسین (علیه السلام) قیام های متعددی برپا نمودند.
ج- اخلاق اسلامی و انسانی: چون حکومت فاسد با جامعه و مردم صالح نمی تواند کنار بیاید و حکومت ها باید مردم را همانند خود بسازند، چنانکه خود معاویه پس از پیمان با امام حسن بن علی علنا اظهار داشت که به هیچ یک از شرایطی که در قرار داد به نفع امام حسن بن علی قرار داده شده است عمل نخواهد کرد، عملا دروغ و نیرنگ و فساد را در جامعه ترویج می داد. و لذا امام حسین (ع) می فرماید: «همانا سنت رسول خدا (ص) را بدست فراموشی سپردند و بدعت ها را زنده کردند.» یا فرمود: «شما را به زنده کردن معارف حق و از بین بردن بدعتها دعوت می کنم.»[5]
خلاصه اینکه در جامعه آن روز فسادی بالاتر از تصدی ظالمین و ستمگران در مناسب حکومتی نبوده است، که در حقیقت ریشه همه فساد و بدبختی در جامعه است. چنانکه امام در برابر لشکر حر فرمود: «ای مردم! همانا رسول خدا (ص) فرمود: هر کس سلطان ستمکاری را ببیند که محرمات الهی را حلال می شمارد و با خدا پیمان شکنی می کند، و با سنت و روش رسول خدا مخالفت می ورزد، ولی با او مخالفت نکند بر خداست او را با همان ستمگر محشور گرداند و در جایگاه ستمکاران قرار دهد.»[6].
البته این علت و انگیزه سومی را که بیان داشتیم می توان تحت عنوان وسیعتری به نام «امر به معروف و نهی از منکر» هم جای داد که در بیان امام حسین (علیه السلام) به عنوان هدف قیامشان طرح شده است آنجا که می فرماید: منظورم (از این قیام) امر به معروف و نهی از منکر است.[7]
«مگر نمی بینید که به حق عمل نمی شود و از باطل جلوگیری نمی گردد. (اگر برای تغییر این وضعیت) مومن مشتاق دیدار پروردگارش باشد ( و جان خود را فدا کند) شایسته است.»[8]
البته علل و عوامل دیگری نیز در حادثه قیام امام حسین وجود دارد که به نوعی به یکی از سه عوامل بر می گردد. مانند طرح ترور امام در مکه و... .
نکته دیگر اینکه به نظر می رسد علت و انگیزه اصلی قیام امام حسین یک چیز بوده است و بقیه به منزله شاخه ها و زیر مجموعه آن علت اصلی می باشند و آن عبارتست از پاسداری از آئین اسلام و ترویج و گسترش آن در جامعه و تبیین و توضیح معارف آن برای مردم، و چون دین در واقع باز نمود فطرت و سرشت انسان است پس می توان از این هدف تعبیر به «بیداری و آگاهاندن مردم» نمود. چنانکه در زیارت اربعین امام حسین (ع) می خوانیم: (خدایا من شهادت می دهم که امام حسین) خون پاکش را در راه تو به خاک ریخت تا بندگانت را از جهالت و گمراهی نجات دهد[9].
[1]بحار، ج 44، ص 324 تا 329.
[2]وقعة الطف، ص 89.
[3] بحار، ج 44.
[4] بلاغت الحسین، ص 64- حیات الحسین، ج 2، ص 264.
[5] بلاغت الحسین، ص 65- طبری، ج 7، ص 24.
[6] مقتل الحسین مقرم، ص 184.
[7] حیات الحسین، ج 2، ص 264.
[8] همان، ج 3 ص 98.
[9] مفاتیح، زیارت اربعین.

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:








تاریخ: جمعه 26 خرداد 1386برچسب:,
ارسال توسط جام جم

آرشیو مطالب
پيوند هاي روزانه
امکانات جانبی
ورود اعضا:

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 28
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 33
بازدید ماه : 369
بازدید کل : 197670
تعداد مطالب : 209
تعداد نظرات : 70
تعداد آنلاین : 1